نویسنده: ابوالقاسم حسینی




 

امید به عنوان یک محرک قطعی رفتار تلقی شده است و بسیاری از انحرافات و اختلالات روانی را ناشی از فقدان امید می داند. در این مورد امید به خدا به عنوان محرکی اساسی مورد تأکید قرار گرفته است که خود می تواند رفتار انسانهای باایمان را توجیه نماید. از طرف دیگر علت کفر و سرپیچی از دستورات الهی، یأس از رحمت خدا و امید نداشتن به خداوند معرفی شده است.(1) بر همین اساس، امید به پاداشهای خداوند در جهان دیگر می تواند به عنوان محرک و انگیزه فعالیتهای فردی و اجتماعی مطرح گردد و یأس از جهان دیگر و پاداشهای آن، نیز سمت گیری اختصاصی انسانهای کافر را موجب شود.(2) در متون اسلامی، مفهوم امید با لغات آرزو (امل) و رجاء مطرح شده است.
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: اگر امید و آرزو نبود مادری فرزندی را شیر نمی داد و کسی درخت نمی نشانید.(3) با این برداشت تلقی امید به عنوان یک عامل محرک قطعی مورد تأکید قرار گرفته است. در نظریه یادگیری بروز رفتار خاص ناشی از عامل محرک (Drive) تلقی می گردد و چنانچه محرک بسیار قوی باشد که بروز رفتار خاص بلافاصله بعد از پیدایش آن قطعی باشد، به نام محرک قطعی (cue) نامیده می شود.
به عنوان مثال ملاحظه چراغ قرمز به هنگام رانندگی، یک محرک قطعی برای ترمز کردن می باشد. به عبارت دیگر محرک قطعی به محرکی گفته می شود که به میزان کافی صریح و مشخص باشد. عوامل اجتماعی فرهنگی خود می توانند به عنوان محرک رفتار وارد عمل شوند که اصطلاحاً به نام انگیزه های ثانویه یا آموخته شده (secondary learned drives) نامیده می شود. این انگیزه ها که خود بر روی انگیزه های اولیه (Primary drives) قرار دارند و در رفتارهای اجتماعی انسان و تطابق او و همچنین دستاورد‌های فرد مؤثر است. منظور از انگیزه های اولیه، نیاز اولیه انسان مانند تشنگی، گرسنگی و محرک های جنسی و دوری کردن از سرما و درد می باشد.(4)

نتایج عملی امیدوار بودن

براساس این اصل، نوعی روان درمانی به وجود آمده است که تحت عنوان امید درمانی (Hope psychotherapy) نامیده می شود.
اعتقاد به این اصل در معیار اجتماعی، اعتقاد به پیروزی نهایی و جهانی پیروان حقّ بر باطل را موجب می شود. براساس آموزشهای اسلامی، پویایی فطرت به سمت کمال تنها با کاربرد آموزشهای الهی امکان پذیر است و راه مستقیم رشد و تکامل انسان، منحصر در پذیرش خداوند و تطبیق رفتار الهی با آموزشهای توحیدی است. کلیه راهها، و نقطه نظرهای دیگر باطل و ضدتوحیدی هستند، و در نتیجه چون کف روی آب، بطور طبیعی در مسیر تاریخ از بین خواهند رفت و مکتب توحید به عنوان تنها روشی که به نفع جامعه بشر است باقی خواهد بود.(5) بر همین اساس است که خداوند با قاطعیت بیان می فرماید که تنها راه من و پیامبرانم پیروزی می باشد.(6) احزاب غیرتوحیدی اگرچه خود را حقّ بدانند با توجه به اینکه حقاً باطل هستند، در جهان جولانی پیش نخواهند داشت و در مقابل واقعیات جهان تاب مقاومت نیاورده و از بین خواهند رفت.(7) و بالاخره حکومت زمین به دست موحدین خواهد افتاد تا براساس دین فطری اسلام آنرا اداره نمایند.(8)
استفاده ای که از این اصل در روان درمانی فردی و گروهی می توان نمود به قرار زیر می باشد:
1ــ می توان در فرد و جامعه ایجاد امید نمود و به آنها اطمینان داد در صورتی که تکلیف خود را در مقابل خداوند انجام دهند، می توانند همواره به برتری خود بر سایر گروهها، اطمینان داشته باشند.(9) در حقیقت صِرف حرکت در مسیر توحید و انجام فرامین الهی یک پیروزی قطعی است و مادام که فرد در این مسیر حرکت می نماید، از قدرت برخوردار است. این واقعیت همواره باید در نظر باشد و هیچ گاه از خط مستقیم، انحراف حاصل نگردد.
2ــ با توجه به اینکه پیروزی نهایی مکتب، که در نهایت پیاده شدن دستورات خداوند، در زمین می باشد، تنها آرزوی یک فرد معتقد به خداست، می‌ تواند به طور قطع به این پیروزی اعتقاد داشته باشد و در نتیجه مشکلاتی را که در مسیر این پیروزی باید تحمل نماید با آغوش باز پذیرا گردد و سعی نماید تا به منظور کوبیدن و آماده نمودن این راه، وظیفه خود را انجام دهد.

پی نوشت ها :

1- إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ یرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ: آنها که ایمان آورند و از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند به رحمت خدا امیدوارند و خدا آمرزنده و مهربان است. سوره بقره (2) آیه 217.
2- وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِکَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: و آنان که به آیات خدا و لقای رحمت او کافر شدند آنها از رحمت من ناامیدند و برای ایشان عذابی دردناک خواهد بود. سوره عنکبوت (29) آیه 23.
3- لو لا الا مل ما ارضعت ام ولداً و لا غرس غارس شجرا، الا مل رحمه لامتی.
4- W.L.Linford rees: A short text book of psuchiatry second edition unibook 1976. pp. 139.
5- أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رَابِیا وَمِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینْفَعُ النَّاسَ فَیمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ، خدا از آسمان آبی نازل کرده که در هر رودی بقدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی برآمد. چنانچه فلزاتی را نیز که برای تجمل و زینت یا برای اثاث و ظروف در آتش ذوب کنند، مثل آب کفی برآورد. بدین سان خداوند برای حق و باطل مثال می زند، که آن کف به زودی نابود شود، ولی آب و فلز که نفعی به مردم می رسانند در زمین باقی می مانند. خدا این امثال را برای فهم بدین روشنی بیان می نماید. سوره رعد (13) آیه 17.
6- کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی . خداوند حتم گردانیده که من و پیامبرانم بر دشمنان دین غالب آئیم. سوره مجادله (58) آیه 21.
7- جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا. حق یعنی اسلام آمد و باطل یعنی شرک و کفر رفت البته باطل برطرف شونده است. سوره اسراء (17) آیه 81.
- للحق دوله و للباطل جوله. دولت از آن حق است و باطل جولانی می نماید. علی علیه السلام.
8- وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ. می خواهیم که بر مستضعفین زمین منت نهیم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم. سوره قصص (28) آیه 5.
- أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ. زمین را بندگان صالح من ارث خواهند برد. سوره انبیاء (21) آیه 105.
9- وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. سست و غمگین نگردید و بدانید در صورتی که ایمان داشته باشید برترین افراد می باشد. سوره آل عمران (3) آیه 139.

منبع :حسینی، ابوالقاسم، (1378)، اصول بهداشت روانی: بررسی مقدماتی اصول بهداشت روانی، روان درمانی و برنامه ریزی در مکتب اسلام، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، شرکت به نشر